خاطرات منِ معلم



نمیدونم چرا مدتی که توی خوابگاهم انقدر منفعلم و حتی نمیتونم یک کتاب رو توی تایم بیکاریم تموم کنم و کارهایی که دوست دارم رو به خوبی انجام بدم ولی همینکه میام خونه فعال فعال میشم و از صبح تا شب توی سرم کلی ایده واسه آیندم میسازم، کتاب میخونم فیلم میبینم، نقاشی می کشم ، شادم و خلاصه لذت میبینم از حضور در کنار خونوادم. برای همینه من زندگی خوابگاهیو  دوست ندارم برخلاف خیلی از دوستانم . به هر حال کس یک جوریه دیگه!!


از اینکه صنعت فیلم سازی در کشور ما دیگه مثل سابق نیست و فیلم های پرمحتوای کمی ساخته میشه ناراحتم. به عنوان کسی که به تماشای فیلم وسریال خیلی علاقه مندم باید بگم موضوعات داره تکراری میشه و جای موضوعات جذاب توی سینمای ما خالیه.

بیایید از داستان های  زیبای شاهنامه فیلم بسازید، از زندگی بزرگانمون فیلم بسازید، بیاید وارد زندگی واقعی مردم بشید و از دردهای مشترک مردم فیلم بسازید. هزاران موضوع و سناریوی خوب هست که راجع بهش فیلم ساخته بشه. انقدر کلیشه ای فیلم ساختن آدم رو زده میکنه . قبول ندارید؟

 

(منظور من همه ی فیلم ها نیستن، واقعا درصد کمی از فیلم ها آموزنده و دیدنشون لذت بخشه !!!)


باید بگم یکم خستم. دوست دارم زودتر امسال تموم بشه . وارد محیط کارم بشم، تدریس کنم و لذت ببرم از بودن کنار بچه ها. نمیتونم این موضوع رو کتمان کنم ولی دانشگاه توی این سه سال نتونست انتظارات منو به عنوان یک دانشجو در یک محیط آکادمی برآورده کنه.  به امید تغییرهای اساسی و سازنده!!


از نظر صاحبنظران هوش تعاریف مختلفی دارد :

عده ای هوش را قدرت یادگیری تعریف کرده اند.

عده ای آن را قدرت سازگاری با محیط .

از نظر بینه هوش همان چیزی است که آزمون های هوشی می سنجند.

انسان ها فطرتا موجوداتی با ابعاد مختلف ذهنی، عاطفی، جسمی، روانی و اجتماعی هستند که باید به گونه ای متعادل رشد کنند.در نظریه هوش چندگانه به این امر توجه ویژه ای شده است. این نظریه را هووارد گاردنر ارائه کرده است و با دیدگاه سنتی درباره ی هوش متفاوت است و درواقع این دیدگاه را به چالش کشیده است و تک بعدی و خطی بودن هوش را مردود می داند.

ادامه مطلب


 

Image result for اضطراب امتحان"

 

سلام . صبح زیبای پاییزیتون بخیر. قراره امروز درباره ی اضطراب امتحان صحبت کنم که فکر میکنم اکثر ماها در دوران تحصیلمون تجربش کردیم و می کنیم . بد نیست این نوع از اضطراب رو بیشتر بشناسیم . توی قسمت اول من شما رو با اضطراب امتحان آشنا میکنم وان شالله در قسمت بعدی راهکارهایی که میتونه در کاهش این نوع از اضطراب موثر واقع بشه رو بیان کنم.

ادامه مطلب


قصه های قومی بخشی از میراث فرهنگی کودکان به حساب می آیند. این قصه ها معمولا کوتاه هستند و تقریبا همیشه پایان خوشی دارند. در این قصه ها خوب، سرانجام پاداش می گیرد و بدی مجازات می شود. این قصه ها صرفا جنبه ی سرگرم کننده ندارند بلکه از طریق این قصه ها بخش مهمی از میراث فرهنگی به کودکان منتقل می شود. کودک با مطالعه ی این قصه ها به ریشه های همبستگی انسان پی می برد و در عمق وجودش نسبت به فرهنگ های دیگری که شبیه فرهنگ او نیستند احترام قائل می شود. از طریق این قصه ها ایمان به نیکی در کودک تقویت می شود و به این باور می رسد که انسان دارای رفتار نیک، سرانجام پیروز است.

امیدوارم با خوندن این یادداشت کوتاه ترغیب بشید و از قصه های قومی برای کودکانتون و یا دانش آموزانتون بخونید.

 


آقا واقعیتش اینه که من خودم دوران تحصیلم تا یکی دو سال پیش از اضطراب امتحان رنج میبردم. درسارو خوب میخوندما ولی بازم اضطرابه همراهم بود. الان خداروشکر خیلی از اون حالت خارج شدمه و اضطرابه خیلی کم شده. اگه شما هم مثل قبلا من هستید بریم با هم با یک سری راهکار آشنا بشیم.

 

یک - پایین آوردن سطح انتظار: هر چه انتظار پایین تر باشد، امکان درونی کردن آرامش و کاهش اضطراب و در نتیجه موفقیت بهتر در امتحان حاصل می شود. شما درس را خوب بخوانید و تلاشتان را بکنید اما به نمره و انتظاری که از خودتان دارید فکر نکنید. مطمئنا متناسب با تلاشی که کرده اید نتیجه اش را خواهید دید.

دو-پذیرش توانمندی های خود: اینکه با خود بگوییم من تلاشم رو کردم و متناسب با تلاشم و زحمتی که کشیدم موفقیت خوبی رو به دست میارم.

سه-توجه به نکات مثبت و موفقیت های گذشته : موقعیت های موفقیت آمیزی که در گذشته داشته اید را با خود مرور کنید.

چهار-برطرف کردن ضعف بنیه علمی:اگر اضطراب شما از امتحان به خاطر ضعیف بودن در آن ماده ی درسیست پس باید فکری به حال جبران این ضعف کرد. با کمک دوستان، معلمات، کتب کمک آموزشی و این ضعف ها را برطرف کنید.

پنج-مطالعه و مرور بیشتر و تقویت بنیه علمی: هرچه بیشتر مطالعه و مرور داشته باشید، اعتماد به نفس بیشتری در امر یادگیری خواهید داشت و قدرت پاسخ دهی در امتحان نیز افزایش می یابد.

شش-مقایسه با خود : نباید خود را با دیگران مقایسه کرد. شما توانایی هایی دارید که ممکن است دیگران نداشته باشند و بالعکس! سعی کنید بهترین خودتان باشید.

هفت-استراحت کوتاه بین زمان های درس خواندن: این امر باعث به یادسپاری بهتر مطالب در ذهن، تقویت سلامت روانی و کاهش اضطراب می شود.

هشت- نگاه کردن به یک یک سوالات : اگر یک دفعه به همه  ی سوالات نگاه کنیم ممکن است به سوالاتی بربخوریم که قادر به پاسخ گویی آن نباشیو و همین امر موجب اضراب در ما می شود و قدرت پاسخ دهی به سوالات دیگر را تا حدی از دست دهیم.

 

این ها راه حل های عملی برای کاهش اضطراب امتحان بودند که خود فرد باید انجام دهد. در این بین یکی سری وظایف هم خانواده ها دارند که در ادامه به بیان تعدادی از آنها خواهم پرداخت .

 


سلام و صبح زیباتون بخیر. خب من امروز 5 روش جذاب برای دیکته نویسی میخوام بهتون معرفی کنم. حتما حتما از این روش ها برای دیکته دانش آموزان استفاده کنید.

 

چهار- نوشتن کلمات با استفاده از خمیر بازی

پنج-دیکته گفتن دانش آموزان به یکدیگر

شش:تصحیح دیکته ی دانش آموزان توسط یکدیگر

هفت-املای خورشیدی: روی کاغذ خورشیدی با چند اشعه می کشیم و روی دایره ی خورشید یک کلمه مینویسیم و آن را در اختیار دانش آموز قرار می دهیم و از او میخواهیم روی اشعه های خورشید کلمه های مرتبط با کلمه ی روی خورشید را بنویسد.

هشت-املای موریانه ای: از یکی از دروس کتاب فارسی متنی را انتخاب کرده وبرخی از کلمات آن را حذف می کنیم.متن را در اختیارش قرار می دهیم. ابتدا یک بار متن را برایش می خوانیم و او با دقت گوش می دهد.بار دیگر آرام تر میخوانیم تا کلمه های جا افتاده را بنویسد.

 

 


املای حروف چین:

  ابتدا حروف الفبا روی کاغذهایی کوچک نوشته یا چاپ می شود. سپس آن ها را در اختیار دانش آموز قرار می دهیم و از او میخواهیم پای تابلو برود. سپس یک واژه از متن درس را برایش میخوانیم و از او می خواهیم با استفاده از کاغذ ها وازه را یسازد و روی تابلو بچسباند.

 

املای کلمات هم گروه:

روی یک مقوا کلمات مشکل چند درس را مینویسیم و روی تابلوی کلاس نصب میکنیم. سپس سوالات زیر را میپرسیم :

کدام کلمات تشدید دارند؟

کدام کلمات هم آغاز اند؟

کدام کلمات هم پایان اند؟

کدام کلمات با "خوت" نوشته شده اند؟

سپس در مرحله ی بعد روی مقوا جدول جدیدی میکشیم وکلمات را مطابق ویژگی های ذکر شده طبقه بندی میکنیم. چند روز جدول را در مقابل دید دانش آموزان قرار میدهیم تا کلمات را به خاطر بسپارند.

 

املای شنیداری:

روش اول:

سه کلمه برای دانش آموز بیان کرده و او پس  از شنیدن سه کلمه آنها را بیان کند. سپس 4 کلمه. و به همین ترتیب پیشرفته تا مطابق رشد سنّی وطبیعی خویش ازحافظه ی شنیداری برخوردارشود.

 

روش دوم :

یک جمله برای دانش آموز خوانده تا تکرار کند سپس دوجمله گفته میشود تا آنها را تکرار کند و به همین ترتیب پیشرفته تا توانایی اوبه حد هنجار طبیعی برسد.

 

مقاله : تاثیر روش های جذاب و خلاق بر بهبود دیکته نویسی دانش آموزان ویژه

 


سلام و صبح زیبای پاییزیتون بخیر. امروز توی شهر ما هوا بارونی و بسیار دلچسبه امیدوارم هرکجا زندگی میکنید حال و روزتون خوش باشه.

خب من تصمیم گرفتم از این به بعد یک سری  فایل ها رو که میدونم به درد همکاران عزیزم میخوره اینجا قرار بدم . امروز فایل خام طرح درس رو آپلود میکنم .

ادامه مطلب


قبل از هر چیز لازمه یک تعریف ساده از اعتماد به نفس داشته باشیم تا بدونیم دقیقا باید چه کارهایی برای تقویتش انجام داد. اعتماد به نفس یعنی اینکه به خودمون و توانایی هایی که داریم ایمان داشته باشیم.  در ایجاد اعتماد به نفس عوامل مختلفی دخیله که مهم ترینش واکنش مطلوب والدین و اعضای خانواده است. این نکته رو در نظر داشته باشیم که اعتماد به نفس کودک از اعتماد به نفس افراد خانواده تاثیر می پذیره. شما تصور کنید پدر و مادری که خودشون از اعتماد به نفس بالایی برخوردار نیستند چطور قراره فرزندی با اعتماد به نفس بالا داشته باشند. یا پدر و مادری که نسبت به توانایی های فرزندشون خنثی هستند و به فرزندشون افتخار نمی کنند و یا او را تهدید و تمسخر می کنند و. چگونه باید انتظار داشته باشیم که فرزندشون اعتماد به نفس بالایی داشته باشند. خب باید چکار کرد ؟ چه توصیه هایی داریم؟

یک . سعی کنید به موفقیت ها و پیشرفت های فرزندتون توجه کنید.

دو. به فرزندتون محبت کنید و با برقراری رابطه ای مطلوب زمینه ی ایجاد اعتماد به نفس رو در او به وجوذ بیارید.

سه. از فرزندتون انتظارات منطقی و متناسب با سن و توانایی داشته باشید و او را دیگران مقایسه نکنید.

چهار. به فرزندتون کمک کنید تا یک کار رو شروع کند و با موفقیت به پایان برسونه .

پنج .سعی کنید برای او موقعیت هایی موفقیت آمیز فراهم کنید تا نسبت به خودش احساس ارزشمندی پیدا کنه .

 

سس


قبل از هر چیز لازمه یک تعریف ساده از اعتماد به نفس داشته باشیم تا بدونیم دقیقا باید چه کارهایی برای تقویتش انجام داد. اعتماد به نفس یعنی اینکه به خودمون و توانایی هایی که داریم ایمان داشته باشیم.  در ایجاد اعتماد به نفس عوامل مختلفی دخیله که مهم ترینش واکنش مطلوب والدین و اعضای خانواده است. این نکته رو در نظر داشته باشیم که اعتماد به نفس کودک از اعتماد به نفس افراد خانواده تاثیر می پذیره. شما تصور کنید پدر و مادری که خودشون از اعتماد به نفس بالایی برخوردار نیستند چطور قراره فرزندی با اعتماد به نفس بالا داشته باشند. یا پدر و مادری که نسبت به توانایی های فرزندشون خنثی هستند و به فرزندشون افتخار نمی کنند و یا او را تهدید و تمسخر می کنند و. چگونه باید انتظار داشته باشیم که فرزندشون اعتماد به نفس بالایی داشته باشند. خب باید چکار کرد ؟ چه توصیه هایی داریم؟

یک . سعی کنید به موفقیت ها و پیشرفت های فرزندتون توجه کنید.

دو. به فرزندتون محبت کنید و با برقراری رابطه ای مطلوب زمینه ی ایجاد اعتماد به نفس رو در او به وجوذ بیارید.

سه. از فرزندتون انتظارات منطقی و متناسب با سن و توانایی داشته باشید و او را دیگران مقایسه نکنید.

چهار. به فرزندتون کمک کنید تا یک کار رو شروع کند و با موفقیت به پایان برسونه .

پنج .سعی کنید برای او موقعیت هایی موفقیت آمیز فراهم کنید تا نسبت به خودش احساس ارزشمندی پیدا کنه .

 


در این قسمت میخواهم یک سری راهکار معرفی کنم برای کاهش حواس پرتی دانش آموزان در کلاس درس:

معلم باید تا زمانی که کودکان به او توجه نکرده‌اند درس رو شروع نکند و به تک تک دانش آموزان توجه کاملی داشته باشد.

روی نیکمت دانش آموز وسائل غیر ضروری وجود نداشته باشد.

سعی کنید فعالیت ها را مرحله به مرحله انجام دهید.

وقتی کودک توجه می کند می توانید از پاداش های مادی  و معنوی استفاده کنید و این رفتار را در او تقویت کنید.

محیط کلاس باید استاندارد و عاری از هرگونه عامل مزاحم باشد.

به داتش آموز تکالیف کوتاه تری بدهید و به تدریج اگر موفق عمل کرد  از تکالیف بلند تر استفاده کنید.

مدام به آنها نگویید "توجه کن " این عبارت و عبارت های مشابه بیشتر باعث اضطراب کودک می شود.

 


 این یک روش تفکر نرم است که دو معنای مختلف را به هم پیوند داده و مقایسه می کند. از این گذشته ، مردم تمایل دارند به دنبال تشابهات باشند. این به آنها کمک می کند تا مسائل پیچیده را درک کنند. تفکر استعاری چشم مردم را به شباهت های بین چیزهای متفاوت باز می کند.  خلاقیت هنگامی شروع می شود که از چارچوب های مستقر خارج شوید و به بیرون فکر کنید. هنگام استفاده از استعاره ، دو عنصر را ترکیب می کنید که ارتباط منطقی کمی دارند یا هیچ ارتباطی ندارند.

یک مثال:

برای مثال شرکتی با هزینه های بالای تولید مواجه شده است. برای کاهش هزینه ها دنبال راه حلی است . هدف این است که هزینه های بالا در این شرکت کاهش پیدا کند. شرکت را با فردی که اضافه وزن دارد و به دنبال کاهش وزن است مقایسه وتشبیه می کنیم.

که من در ادامه توضیح میدهم :

در هر دو مورد ما به دنبال کاهش هستیم . در واقع وجه تشابه آن ها مشخص است. یکی به دنبال کاهش هزینه های تولید است و یکی به دنبال کاهش وزن.

در گام بعدی برای کاهش وزن راه حل های موجود را بیان می کنیم. از طوفان مغزی کمک می گیریم و با کمک اعضای تیم ایده ها را بیان می کنیم. (هر کیلو اضافی از نظر استعاری برابر است با یورو های اضافی صرف شده برای هزینه های تولید.)

به منظور کاهش وزن ، فرد می تواند غذاهای پر کالری و غذاهای کم کالری را شناسایی و دسته بندی کند ، کمتر غذا بخورد ، فقط به غذاهای رژیمی بچسبد ، آب زیادی بنوشد ، بیشتر ورزش کند تا کالری بسوزد یا به یک باشگاه لاغری بپیوندد. بسیاری از ایده ها در پایان با مشکل واقعی(در اینجا کاهش هزینه های تولید) در ارتباط خواهند بود. به همین دلیل بهتر است در این مرحله ایده های  بیشتر ارائه شود.

در گام بعدی راه حل های استعاری را به مسئله واقعی مان پیوند می زنیم و راه حل های واقعی ارائه می دهیم.

شمارش کالری = نظارت دقیق بر آنچه در شرکت در حال انجام است.

سوزاندن کالری از طریق سوزاندن تمرینات تکراری = بازیافت بیشتر یا استفاده مجدد از مواد اولیه در فرآیند

پیگیری بایدها و نباید ها در خوردن = نظارت دقیق سازمان بر ورود مواد اولیه

خوردن غذاهای کم کالری = استفاده از مواد اولیه ارزان

 و.

نگاه به مشکلات از طرق مختلف منجر به بینش جدید و درک بهتر می شود.

شما از این تکنیک میتوانید برای آموزش چیزهایی که برای افراد نا آشنا هستند هم استفاده کنید. . با استفاده از استعاره ، دانش آموزان می توانند اطلاعات جدیدی را با چیزی که قبلاً می شناختند یا تجربه کردند پیوند دهند و یادگیری معناداری از این طریق صورت پذیرد.


یک راه جذاب برای پرورش تفکر خلاق، این است که به شیوه ی استعاری فکر کنید. تفکر استعاره ای روشی است که دو جهان متفاوت معنا رو بهم ربط میدهد. بیایید کمی ساده تر صحبت کنیم. حتما در دوران تحصیل تان با آرایه استعاره در درس ادبیات فارسی آشنا شده اید. استعاره بر پایه ی تشابه است. یعنی  به‌کار بردن کلمه یا عبارتی به‌ جای عبارت دیگه براساس شباهت بین این دو است. خیلی ساده بخوام بگم به تشبیه کردن دو چیز که در  ظاهر ربطی بهم ندارن میگیم استعاره. مثلا وقتی میگیم :

وقت طلاست. وقت و طلا که ظاهرا ارتباطی با هم ندارند اما از نظر باارزش بودن دارای  تشابه هستن. حالا که مفاهیم خوب برامون جا افتاد میریم سراغ تفکر استعاره ای. دقیقا به چه کاری میاد؟ و باید چه کار کنیم؟

فکر کردن به صورت استعاری چشم شما را باز می کند تا بتوانید شباهت های بین چیزهای متفاوت را مشاهده کنید - تکنیکی که در دسترس هر یک از ما است. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که ذائقه استعاره را پرورش می دهیم. کلید تفکر استعاره ای شباهت است. ذهن انسان تمایل دارد به دنبال شباهت ها باشد.

  آنها همچنین ابزارهای قدرتمندی هستند زیرا باعث می شوند شما و مخاطبانتان به روشی متفاوت به چیزها نگاه کنید.

با انجام مقایسه ای استعاری بین یک مشکل پیچیده و یک موقعیت قابل تشخیص ، افراد دیگر می توانند فوراً منظورشان را بفهمند


سلام . امروز خیلی ساده و خلاصه می خوام تکنیک P.M.I رو توضیح بدم. چون دو پست قبل طولانی شد سعی میکنم خیلی خلاصه تر بیان کنم.

P.M.I مخفف سه کلمه است.

P=Plus

M=Minus

I= Interesting

در این تکنیک فرد ابتدا به نکات مثبت موضوع توجه می کند. سپس به نکات منفی توجه می کند. نهایتا به نکات جالب که نه مثبت اند و نه منفی توجه می کند.در پایان لیستی از نکات مثبت یا مزایای موضوع، نکات منفی و محدودیت های موضوع و لیستی از نکات جالب  و تازه ی موضوع می نویسد.

خب برای اینکه نکات جالب رو راحت تر به دست بیاریم کافیه جمله ی زیر رو کامل کنیم:

"چقدر جالب می شود اگر ."

اگر فرد بدبینی هستید این تکنیک به شما کمک میکنه که خوش بین بینی رو تمرین کنید و اینکه به شما کمک میکنه یک موضوع رو از روایای گوناگون مورد بررسی دقیق انجام بدبد.


یکی از واحدهایی که توی دانشگاه پاس کردم، آموزش و پرورش تطبیقی بود که سیستم های آموزشی کشورهای مختلف دنیا رو از جهات مختلف بررسی میکردیم. روال به این صورت بود که هر گروه دو نفره یک کشور رو انتخاب می کرد و ب ارائه میداد. خب تجربه ی جالبی بود. این که بدونیم اون سر دنیا به چه شکلی درس ها رو آموزش میدن؟ چند ساعت در مدرسه هستن؟ چه درس هایی ارائه میشه ؟ محیط آموزشی به چه شکله ؟ چند روز در هفته به مدرسه میرن ؟ میزان بودجه ای که به وزارت آموزش و پرورش تعلق میگیره چقدره؟ دوره های مختلف تحصیلی چند سال طول می کشن ؟ و. خلاصه این موارد رو بررسی می کردیم و با ایران مقایسه میشد. خب مقاله های زیادی هم دراین باره نوشته شده. شما یک سرچ کنید میبیند چه تحقیقاتی صورت گرفته ؟ اما چرا ما هنوز از سیستم آموزشی خودمون مینالیم و به اون سطح از رضایت نرسیدیم!؟ من نمیگم سیستم های آموزشی دیگه هیچ مکشلی ندارن اما حداقل میبینیم که آموزش چقدر در بعضی از کشور ها با کیفیت بالاتری ارائه میشه.  ما معضل بزرگی به نام کنکور داریم. کنکوری که در کشور ما به این شکل برگزار می شه استعدادهای نهفته در دانش آموزان رو میکشه. همونطور که میبینیم خیلی ها به خاطر کنکور از بسیاری از علایقشون در دوران تحصیل میگذرن تا فقط وارد دانشگاه بشن. خود من به خاطر درس و کنکور از فعالیت های هنریم در زمینه نقاشی فاصله گرفتم و الان خیلی پشیمونم. ملاک شاگرد نمونه کسب معدل بالا بوده و الان هم هست!! یادم میاد دوران دبیرستان توی مسابقات وبلاگ نویسی در شهر و استان رتبه ی اول رو کسب کردم و برای مرحله ی کشوری هم به اصفهان رفتم و اونجا به عنوان برگزیده کشوری انتخاب شدم اما میدونید کجاش جالب بود ؟ اینکه مدیر مدرسه اطلاع نداشت!:( یعنی کلا خبر نداشت که همچین دانش آموزی راهی مرحله کشوری شده و من خودم بهشون گفتم. حالا از این حرف ها که بگذریم شما بگید از مشکلات سیستم آموزشیمون. یا اگه خاطره ای دارید برامون تعریف کنید.


برخی از ملاک های تشخیص نارساخوانی:

اشتباه کردن کلمات شبیه هم مانند: چای و جای

وارونه خوانی کلمات مانند روز به جای زور

مشکلات شدید در هجی کردن کلمات

حذف کلماتی مانند "را"، "که"

اضافه کردن برخی از حروف و کلمات

حذف برخی از حروف و کلمات

جایگزینی برخی از حروف و کلمات به جای یکدیگر

درک نامرتب حروف

اشتباهات مرتبط با عدم فهم معنای جمله

خواندن با آهنگی تردیدآمیز و مقطع و لحننی کع با معنای آن مطایقت ندارد.

 


این کودکان اکثرا مشکلاتی در جهت یابی فضایی، تشخیص راست و چپ، بالا و پایین، توالی حروف و کلمات، هماهنگی بین چشم و دست و ارتباط بین اعضای بدن خود و دیگران دارند.

نارساخوانی عمدتا به دو گروه نارساخوانی بینایی و نارساخوانی شنوایی تقسیم می شود.

 نارساخوانی بینایی: در این نارساخوانی افراد معمولا در جهت یابی، تمیز اندازه و شکل، تشخیص کلمه به عنوان یک کل و پردازش بینایی و تجسم فضایی مشکل دارند.

نارساخوانی شنوایی: این کودکان مشکلی در تمیز محرک های بینایی ندارند اما نمی توانند بین شکل و صدای آن ها ارتباط مناسب برقرار کنند. این افراد در تشخیص صداهای گفتاری، ترکیب صداها، نامگذاری، پردازش شنیداری، توالی حافظه شنیداری، تحلیل صداها یا هجی ها  و ترکیب آن ها برای خواندن کل کلمه مشکل دارند.

 


نارساخوانی(دیسلکسی) اصطلاحیه که برای کودکانی که علی رغم هوش طبیعی قادر به خواندن نیستند به کار میرود. این کودکان ممکنه واژه های زیادی رو بدونن و حتی توی مکالماتشون هم استفاده کنند اما توانایی درک و شناسایی نشانه های چاپی یا نوشتنی رو ندارن. بعضی از این کودکان حتی میتونن واژه ها رو بخوانند اما مفهوم آن ها را درک نمی کنند(هیپرلکسی).یادتون باشه این کودکان رو در دسته ی کودکان دارای عقب ماندگی ذهنی رده بندی نمی کنیم.

 


بدخطی یکی از مشکلاتیه که ممکنه سراغ بعضی از کودکان بیاد و اگر برطرف نشه تا بزرگسالی هم ادامه پیدا میکنه. اما اینجا میخوام از راهکارهایی بگم که در دوران کودکی میتونه به رفع بدخطی دانش آموزان کمک کنه. قبلش لازمه بگم بدخطی هم مثل بقیه مسائلی که مطرح کردیم از یکسری علل سرچشمه میگیره که با دانستن علل خیلی راحت تر میشه به رفع و ترمیم پرداخت. اما علل بدخطی چه چیزهایی میتونه باشه؟

-آموزش های ناکافی معلم در زمینه نحوه ی صحیح نوشتن حروف و کلمه ها، نحوه ی صحیح گرفتن مداد در دست، فاصله مناسب سر با کاغذ، زوایه مناسب قلم وکاغذ

-اختلالات روحی و روانی مثل اضطراب، بیش فعالی  و.

- اختلالات جسمی مثل مشکلات بینایی

-نامناسب بودن ابزار هنگام نوشتن مثلا مداد خیلی کوچک و دفتر بدون خط زمینه به خصوص در کلاس اول ابتدایی

-ارائه ی تکلیف زیاد به دانش آموز

- بدخطی معلم و حتی والدین

-تندنویسی تکالیف درسی

-بی دقتی دانش آموز

- بعضی از کودکان از هر دو دست برای نوشتن استفاده می کنند ولی در نوشتن با هیچ دستی مهارت ندارند.

-عدم هماهنگی چشم و دست

- بی توجهی به هنر

و.

خب کلی علل میتونه زمینه ی ایجاد بدخطی باشه که من تعدادی از اونها رو مطرح کردم. اما راهکارها .

راهکارها در دل علت ها نهفته است. اگر کودک آموزش های لازم رو کسب نکرده، به کودک آموزش بدیم. معلم ها باید با اصول صحیح نوشتن آشنایی داشته باشند و خودشان هم خط خوبی داشته باشند زیرا هم معلم ها و هم والدین نقش الگویی خواهند داشت. علاقه و انگیزه خط خوش رو در دانش آموزان تقویت کنند. معلم ها توجه داشته باشند که دانش آموز رو به خاطر بدخطی توبیخ نکنند و از راهکارهای مناسب برای رفع مسئله استفاده کنند.از تکالیف متنوع و جذاب استفاده شود تا دانش آموزان با رغبت بیشتر تکالیف خود را انجام دهند.

من توصیه میکنم اگر کودک بدخطی دارید ابتدا علت رو پیدا کنید و بعد از  راهکارهایی که میشه اون علت رو برطرف کرد استفاده کنید.

 


ی

"پاپ آرت" مخفف(popular art) به معنای هنر مردمی است. این جنبش هنری یکی از جنبش های اصلی قرن بیستم بود. جنبش پاپ آرت عمدتا یک جنبش هنری آمریکایی و بریتانیایی بود.   تصاویر مورد پسند هنرمندان پاپ، اشیا از زندگی روزمره بود. آن ها از موضوعات پیش پا افتاده ای مانند کمیک استریپ، کنسرو سوپ، تابلوهای بزرگراه ها، حباب لامپ، رومه، بطری های کوکاکولا، صندلی الکتریکی استفاده می کردند. هدف  پاپ آرت این بود که هنر رو دوباره به زندگی روزانه مردم بیاورد.

در واقع هرچه که در چشمان مردم بیشتر دیده می شود می تواند ابزار قدرتمندی برای پاپ آرت باشد. پدید آورندگان پاپ آرت بر تأثیر بر فرهنگ عامه شهری تأکید داشتند. در آمریکا، پاپ آرت قدرت و نفوذ فراوانی داشت و به نوعی واکنشی برابر اکسپرسیونیسم انتزاعی و باورهای دادائیستی بود. هنر پاپ آرت به سرعت در عرصه های مختلفی مثل طراحی گرافیک، سینما و. رسوخ کرد. در دوران جدید با ظهور بیلبوردهای عظیم تبلیغاتی کنار بزرگراه ها، پاپ آرت قدرتمندترین ابزار خود را یافت.


سلام به همگی. من اومدم با ادامه پست هوش هیجانی. میخوام یک سری راهکار برای تقویت هوش هیجانی کودک معرفی کنم.

معلم های عزیز هم از این راهکارها میتونن استفاده کنن و فقط مختص والدین نیست.

پیش از هر چیز والدین باید درباره احساسات و هیجانات مختلف مثل ترس، شادی، عشق، تنفر، شجاعت و . اطلاعات بیشتری کسب کنند.

برای کودکتان الگو باشید. رفتارهای خود را مورد بررسی قرار دهید؟ هنگام عصبانیت چه میکنید؟ آیا میتوانید با دیگران همدردی کنید؟و.

از کودکان بخواهید احساسات خود را نقاشی کنند. مثلا به آنها بگوییید میتوانید خوشحالی خودتان را نقاشی کنید؟

محیطی سرشار از احساس امنیت خاطر و حمایت فراهم سازید و به احساسات او گوش دهید و ارزش قائل شوید.

احساسات آن ها را نام گذاری کنید. مثلا اگر ناراحت هستند به آن ها بگویید به نظر می رسد ناراحت هستی دخترم/پسرم.

از طریق نمایش های عروسکی و سایر بازی ها می توانید احساسات مختلف رو به کودکانتون نشان دهید.

احساسات کودک را درک کنید و با او همدردی کنید. همدری همیشه به معنای موافقت با کارهای کودک نیست. بلکه نشان می دهد که میتوانید کودک را درک کنید. و او نیز همدردی را می آموزد.

اجازه بدهید کودکان احساسات خودشون رو ابراز کنند و سعی در سرکوب احساسات کودکان نداشته باشید.

توانایی حل مسئله را به کودک بیاموزید. 

خب امیدوارم که این پست هم مورد توجهتون قرار بگیره و استفاده کنید. از همین الان شروع کنید و با راهکارهایی که گفتم به هوش هیجانی کودکتون کمک کنید.

---

 


 هوش هیجانی به توانایی کنترل احساسات و عواطف خود و دیگران، تفکیک این احساسات و سمت و سو بخشیدن به رفتار و تفکر شخصی براساس این اطلاعات اطلاق میشه. هوش هیجانی به شخص در حل مشکلات روزمره و تعامل با دیگران کمک میکنه.

اصطلاح هوش هیجانی رو اولین بار دو روانشناس به نام های مایر و سالوی مطرح کردن. اونها همچنین در پی پاسخ به این پرسش بودن که چرا برخی از افراد باهوش نمیتونن موفق باشن؟!

فهمیدند که بسیاری از این افراد به خاطر فقدان حساسیت و مهارت های میان فردی دچار مشکل میشن. پس اینجاست که به اهمیت هوش هیجانی پی می بریم. نکته ای که لازمه بگم اینه که هوش هیجانی قابل آموز است.

نمیخوام بحث رو حیلی تخصصی کنم و ما قراره اینجا خیلی ساده با مفاهیم آشنا بشیم. هوش هیجانی بحث گسترده ایه که مطمئنا توضیح درباره اش در یک پست نمیگنجه. ممنونم که همراه من هستید.


ای بچه ی تنبل!

بی نظم!

حواس پرست!

دست و پا چلفتی!

تا حالا از این کلمه ها برای خطاب کردن کودکتون استفاده کردید؟ آیا میدونید این برچسب زدن ها چه تاثیرات بدی روی اعتماد به نفس کودک میگذاره!؟

بله قطعا خیلی ها آگاهی دارن اما باز هم در شرایط خاص نمیتونن جلوی خودشون رو بگیرن و دوباره همون عبارات رو تکرار می کنن و این باعث میشه کودک در ذهن خودش این رو ثبت کنه که واقعا تنبله! واقعا دست و پا چلفتیه (در صورتی که همیشه این اتفاق نیفتاده) و موقع انجام دادن کارها همیشه نگران بشه و نتونه از پس کارهایی که میخواد انجام بده به خوبی بربیاد. پس لطفا روی این خصلتتون کار کنید.

 

 

 


یک بعد از تربیت کودک تربیت اجتماعیه. کودک باید تعامل با دیگران رو یاد بگیره و بتونه در اجتماع گلیم خودش رو آب بکشه بیرون. مشکلی که ممکنه خیلی از افراد در بزرگسالی پیدا کنن و ریشه اش ممکنه به دوران کودکی برگرده. کودکی که یاد نگرفته چطور در اجتماع زندگی و تعامل سازنده اشته باشه!

یادتون باشه اگر کودک شما اجتماعی بار نیاد به یک فرد شکننده و ضعیف در جامعه تبدیل میشه. پس بهترین کار اینه که از دوران کودکی روی تربیت اجتماعی کودک کار کرد.

مهارت هایی مثل سلام و خداحافظی کردن، مهارت نه گفتن، پیش قدم شدن در بحث ها، توانایی حل مسئله، همدلی کردن با دیگران، درک احساسات دیگران، مشارکت در انجام کارها، مهارت تصمیم گیری و . فکر میکنم اگر کمی کنیم میتونیم یک لیست بالا بلند از مهارت هایی که کودک نیاز به آموختن داره تا به خوبی در اجتماع ظاهر بشه بنویسیم. اما اینکه چظور این مهارت ها رو آموزش بدیم هم خودش یک بحث جداگانه داره.

آموزش این مهارت ها بخشیش از طریق رفتارهای خود ما بزرگسالان اتفاق می افته. مثلا ساده ترینش همین سلام و خداحافظی کردن. وقتی پدر خانواده برای رفتن به سرکار خاز خانواده خداحافظی میکنه و وقتی برمیگرده به همه ی اعضای خانواده سلام میکنه به طور غیر مستقیم داره روی کودک اثر میگذاره و یاد میگیره چه موقع باید سلام و خداحافظی کنه. پس نقش الگویی اعضای خانواده رو نادیده نگیرید.

یک روش ذیگه آموزش از طریق بازیه. نقش بازی رو نادیده نگیرید . هم خودتان با کودکان بازی کنید و هم اجازه دهید کودکان با همسالان خود بازی کند.

به طور کلی برای کودک خود وقت بگذارید و باهاش صحبت کنید. نذارید کودکتون تنها بمونه. کودک تنها ، از یادگیری بسیاری از رفتارهای اجتماعی عقب میمونه.

 


زندگی برای دیگران!

توی زندگی عادت کنیم برای خودمون زندگی کنیم نه برای حرف و حدیث های احتمالی دیگران. اگه خیلی در مورد نظر دیگران درباره زندگیتون نگران باشین که مثلا الان چی درباره شما میگن؟ چی تو ذهنشون میگذره؟ از زندگی لذت نخواهیم برد. ما قرار نیست عمر هزار ساله داشتیم. عمر ما محدوده. پس بهتره به نحو احسن در راستای رسیدن به موفقیت هامون ازش بهره ببریم. به جای اون زمانی که ذهنمون رو درگیر میکنیم بشینیم ایده پردازی کنیم! یه صفحه کتاب بخونیم! موزیک گوش کنیم! و . بشینیم دنیای خودمون رو بسازیم.

بعضی وقت ها هم شاید دیگران انقدرها به کارهای ما توجه ندارن و ماخودمون زیادی حساس شدیم و وسواس این رو داریم که " الان درباره من چه فکری میکنه ؟"

یادتون باشه شما عقاید و سلیقه های مختص خودتون رو دارید. اصلا قرار نیست همه شبیه هم باشن، شبیه هم فکر کنن، شبیه هم عمل کنن

خلاصه که امیدوارم این پست تلنگری باشه برای همه ما که برای حرف های دیگران زندگی نکنیم.


میگن موفقیت یک جاده صاف و یک طرفه نیست. اینطوری نیست که شما وقتی به انتهای جاده رسیدید یعنی کارتون به اتمام رسیده و میتونید بقیه عمرتون رو به شادی و تفریح و رهایی از کار بپردازید. موفقیت رو باید حفظ کرد. مثل یک نهال کوچیک که وقتی به ثمر میرسه و میوه میده بازهم باید ازش مراقبت کرد تا از بین نره. شما موفقیتتون رو جشن بگیرید، شادی کنید اما برای حفظ و بقاش هم کاری انجام بدید!

برای اینکه موفقییت هاتون رو حفظ کنید یکسری کارها میتونید انجام بدید مثلا از یادگیری در اون حیطه کاری غافل نشید. مرتب اطلاعاتتون رو به روز کنید تا اگه لازمه تغییراتی توی روند کاریتون به وجود بیارید دیر نشه و جا نمونید.

از افرادی که میتونن به شما مشاوره های صحیح بدن کمک بگیرید.

به خلاق شدن ذهنتون بپردازید. تمرین های مربوط به خلاقیت رو انجام بدید. مثلا ممکنه  بعد از رسیدن به موفقیت در یک بیزنس یک سری چالش ها براتون به وجود بیاد. یک ذهن خلاق میتونه برای حل این چالش ها کمکتون کنه و از اون چالش ها، فرصت هایی برای موفقیت بیشتر به وجود بیاره!

مطمئنا کسی که به موفقیت دست پیدا کرده فرد هدفمندی بوده و اهل برنامه ریزی! این روند رو باید ادامه داد.

ممکنه آدم گاهی خسته و بی انگیزه بشه. که خب طبیعیه. ما  ربات نیستیم و آدم ها گاهی دچار یاس، ناامیدی و خستگی میشن. باید به خودمون زمان بدیم. استراحت کنیم تا با تجدید قوا برگردیم سر فعالیت هامون.

امیدوارم که این پست هم براتون مفید باشه.

آیا شما تجربه موفقیت توی کاری رو داشتید که بعدا دچار چالش هایی شده باشه ؟

 


یادمه وقتی به دوستام میگفتم که من حتی روزهای تعطیل هم صبح زود بیدار میشم خنده شون می گرفت و می گفتن خب مثلا بیدار میشی چیکار می کنی؟ چرا از خوابت میزنی وقتی تعطیله! بیشتر اوقات این حرف ها رو از کسانی می شنویم که اهداف خاصی ندارن و شاید به نظرشون ومی نداره وقتی کار خاصی نداریم صبح زود بیدار بشیم!

راستش من عادت کرده بودم به این روال. همونطور که خیلی ها عادت دارن تا لنگ ظهر بخوابن و از اون طرف تا ساعت سه- چهار صبح بیدار بمونن. اما این رو میدونم که من وقتی صبح زود بیدار میشم 70 - 80 درصد کارهامو انجام میدم و بقیه روز رو با خیال راحت میتونم به تفریحم بپردازم بدون اینکه دغدغه کارهامو داشته باشم. درواقع من کار عمیقم رو توی بازه 7 تا 12 ظهر انجام میدم.  همیشه صبح ها بازدهیم بیشتر بوده و تمرکز بیشتری داشتم. از من به شما نصیحت. رسیدن به اهداف با یک تغییرات توی زندگی محقق میشه و به نظرم یکیش میتونه سحرخیزی باشه. اگه میخواین سحر خیز باشین یه چالش 40 روزه برای خودتون ترتیب بدید. اولا که شب ها زودتر از موعدی که همیشه میخوابیدین بخوابین. صبح ها هم آلارم گوشیتونو فعال کنید یا به کسی که سحرخیزه توی خانواده بگین شما رو بیدار کنه. یادتون باشه اگه شما همیشه ساعت 12 میخوابیدین یک دفعه آلارم گوشی رو روی ساعت 7 صبح تنظیم نکنید. کم کم جلو برین . ساعت 11- 10 9 8 و . تا به اون ساعت مدنظرتون برسید. این کار نیاز به تداوم داره و میدونم سخته. اما مطمئن باشید نتیجه خوبی خواهید گرفت.

 

کیا سحرخیزن و نتیجه شو توی زندگی دید؟ از بجربیاتتون بگین اینجا.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها